نوشته شده توسط مهدی در ساعت 22:33
:: موضوعات مرتبط:
سرگرمی ها،
،
:: برچسبها:
تکبال,
عکس دختر,
دخترعلی دایی,
دایی,
علی دایی ,
دخترش,
دختر,
تک بال,
نوشته شده توسط مهدی در ساعت 2:46
زماني كه در دانشگاه رشته پزشكي، زبان انگليسي و هنر قبول شدم، هنر را انتخاب كردم مادرم اعتقاد داشت كه پزشكي بخوانم اما من به شوخي ميگفتم ميروم هنر بخوانم تا رمانتيسيسم تو را التيام ببخشم، او فكر ميكرد منظور من رماتيسم است. بعدها وقتي مادرم كارهاي من و همسرم را ديد واقعاً ما را تحسين و دعا ميكرد.
براي گفتگو بايد بهانه اي باشد و بهانه گفتگوي ما هم با گوهر خيرانديش سريال كلاه پهلوي بود.اگرچه خسته سفر بود اما دعوت ما را پذيرفت و سرشار از انرژي به روزنامه ایران آمد و پاسخگوي پرسش های ما شد.اين هنرمند از كارهاي جديدش و البته سالها حضورش در عرصه هنر سخن گفت.
خانم خيرانديش چند وقتي بود كه پيگير گفت وگو با شما بودم اما گويا ايران نبوديد و خارج از كشور مشغول تدريس بوديد؟
بله، چند وقتي ايران نبودم. همان طور كه اشاره كرديد به تدريس مشغول بودم البته تدريس به آن شكلي كه در دانشگاه ها و آموزشگاه هاي ايران رايج است، نبود بلكه كارگاه آموزشي شامل نمايش و تحليل فيلم و كلاس هاي كارگاهي بود.
چگونه براي برگزاري اين كارگاه هاي آموزشي دعوت شديد؟
من چهار سال پيش به دعوت بخش فرهنگي و ايران شناسي دانشگاه «بركلي» از سوي خانم دكتر پيرنظر رفتم. چون قبل از اينكه به كاليفرنيا بروم، وارد فيلادلفيا شده بودم، دوستان بخش فرهنگي دانشگاه رزمان مطلع شدند و دعوتم كردند. پس از آن به دانشگاه «بركلي» رفتم.
بعد هم جشنواره فيلم سانفرانسيسكو از من دعوت كرد و مدير برنامه ام برنامه ريزي كرد تا در ايالت هاي مختلف حضور پيدا كنم سپس بخش جشنواره فيلم هاي دانشگاه «يوسيالاي» دعوت كردند، چون با خودم ديويدي فيلم رسم عاشق كشي را داشتم با آقاي فلاح تهيه كننده فيلم تماس گرفتم و او هم لطف كرد و كپي 35 فيلم را برايمان فرستاد.
من به مدير آن جشنواره پيشنهاد كردم كه كارگردان اثر را هم دعوت كنند چون رسم عاشق كشي فيلمي بود كه در ايران و جشنواره هاي خارجي موفق عمل كرد و آقاي خسرو معصومي هم آمدند و افزون بر رسم عاشق كشي، باد در علفزار ميپيچد را هم با خود آورد و فيلم آنجا به نمايش درآمد. وقتي با روزنامه لسآنجلس تايمز و يكي از راديوهاي آنجا گفت وگو و مصاحبه داشتم، هم ايراني هاي مقيم آنجا و هم مردم آنجا مطلع شدند و به ديدن فيلم آمدند.
سالن تا حدي پر شد كه بيرون هم پرده سفيد گذاشتند و كار را نمايش دادند. مطبوعات آنجا نوشتند كه هيچ فيلم ايراني به اين اندازه مخاطب نداشته است. اين دعوت ها ادامه داشت و اين بار به دعوت مديريت بخش فرهنگي دانشگاه سانتاباربارا خانم ژانت آفاري كارگاه آموزشي برگزار كردم. استقبال ايرانيان و مردم آنجا هم از فيلم هاي ما بسيار خوب بود.
كمي به گذشته برگرديم. شما فعاليت تان را در زادگاه تان شيراز آغاز كرديد و سپس به تهران آمديد. چه زماني با همسر مرحوم تان آقاي جمشيد اسماعيلخاني آشنا شديد و چه زمانی به تهران آمدید؟
من در شيراز متولد شدم اما نميدانم چرا در بيوگرافيام در ويكيپديا محل تولدم كازرون نوشته شده است. سال 1349 با مرحوم اسماعيلخاني آشنا شدم كه منجر به ازدواج مان شد و سالها در سينما و تئاتر در كنار هم بوديم و سه فرزند داريم يك پسر و دو دختر.
سال 1357 بعد از انقلاب من در دانشگاه تهران قبول شدم و با همسر و فرزندانم به تهران آمدم و از آن موقع در تهران زندگي كرديم. بايد بگويم من و همسرم در شيراز تئاتر كار ميكرديم و پس از آمدن به تهران، هنگام درس خواندن به كار تئاترم ادامه دادم چون كارمند اداره فرهنگ و هنر شيراز بودم و پس از آمدن به تهران كارشناس امور هنري ارشاد استان تهران شدم.
اما گويا طي سالهاي اخير در تئاتر كم كار شده ايد؟
من تئاترم را ادامه دادم اما تقريباً پس از فوت همسرم فعاليت هاي تئاتري ام كمرنگ شد چون بار زندگي را به تنهايي دوش مي كشيدم. آن موقع همسرم بود كه بار زندگي را به دوش بكشد تا من به علايق هنري ام برسم اما پس از فوتش حضورم در اين عرصه كمرنگ شد البته شانس اين را داشتم كه با كارگردان هاي خوبي در تئاتر كار كنم مانند عروسي خون كه با آقاي رفيعي كار كردم، پس از مرگ همسرم هم چند تئاتر كار كردم.
مانند ملاقات بانوي سالخورده كار استادم زنده ياد آقاي حميد سمندريان كه وقتي خبر فوت ايشان را شنيدم كاملاً شوك شدم. مرگ همسرم پس از فوت مادرم، بزرگترين مصيبت زندگي من بود، مرگ استاد هم اگر اغراق نكرده باشم برايم كمتر از این مصيبت ها نبود.
از شنيدن خبر فوت استاد بسيار به سوگ نشستم. قبل از سفرم به ديدنشان رفتم و متوجه شدم كمي مريض احوال هستند اما فكر نميكردم كه ايشان را از دست بدهيم و اين آخرين ديدار من با اين انسان بزرگ و فرهيخته و استاد دلسوز باشد.
يكي از همكاران قديمي مي گفت شما و مرحوم اسماعيل خاني همزمان با هم سر كار نمي رفتيد تا به فرزندانتان سخت نگذرد؟
اوايل كه مادر و خواهرهايم كمك ميكردند شايد در تئاتر با هم بوديم يا بعدش در سينما اما خيلي كم پيش ميآمد كه با هم در يك كار حضور پيدا كنيم يا همزمان سر كار باشيم. واقعاً هم دليلش اين بود كه نميخواستيم هر دو خودمان را مشغول كار كنيم.
زماني كه در دانشگاه رشته پزشكي، زبان انگليسي و هنر قبول شدم، هنر را انتخاب كردم مادرم اعتقاد داشت كه پزشكي بخوانم اما من به شوخي ميگفتم ميروم هنر بخوانم تا رمانتيسيسم تو را التيام ببخشم، او فكر ميكرد منظور من رماتيسم است. بعدها وقتي مادرم كارهاي من و همسرم را ديد واقعاً ما را تحسين و دعا ميكرد.
ميخواستم الگويي باشم هم براي خانواده و هم براي جامعه كه ديگران فكر نكنند كسي كه وارد اين رشته ميشود به خانوادهاش پايبند نيست تا وقتي كه همسرم فوت شد، ما توانسته بوديم در اين زمينه بسيار هماهنگ باشيم. اين شعار نيست، چون دوستانمان اين موضوع را ميديدند. شعار ما اين بود كه زندگي خوبي داشته باشيم نميخواستيم كار خوبي داشته باشيم اما زندگي بدي داشته باشيم.
پشيمان نيستيد كه پزشك نشديد؟
اين دكتريني كه هم اكنون در جامعه دارم را دوست دارم. اگر كسي هيچ گونه آموزشي از كار من نگيرد و فقط لبخندي روي لبانش بنشانم برايم ارزشمند است. فكر ميكنم اگر روانشناسي را يكي از شاخه هاي پزشكي بدانيم كمي توانسته ام در پزشكي موفق باشم.
اما اينكه گفتيد پشيمان نشدم، خير من واقعاً پشيمان نيستم چون به اين نتيجه رسيدم اگر خون، زخم و... ببينم بيهوش ميشوم و اصلاً طاقت اين چيزها را ندارم شايد اگر در رشته پزشكي تحصيل ميكردم، اين رشته را ترك ميكردم.
شما با اين تدريس و حضورتان در خارج از كشور به نوعي يك سفير فرهنگي محسوب مي شويد. نگاهتان نسبت به معرفي كشورمان در كشورهاي خارجي چگونه است؟
به جرأت ميتوانم بگويم فيلم هاي ما و بازي بازيگران ما بسيار خوب است. از نظر فناوري ممكن است چندان قوي نباشيم اما از نظر قصه، سوژه و بازي ها جداً ميتوانم بگويم هنرمندان ما خوب و قوي هستند، همچنان كه اصغر فرهادي، مجيد مجيدي، عباس كيارستمي، داريوش مهرجويي، رخشان بني اعتماد، تهمينه ميلاني و... توانستند با فيلمهاي آن طرف آب رقابت كنند.
آنجا كه بودم در كتابخانه اي دنبال كارهاي ايراني مي گشتم و آثار كارگرداناني همچون تهمينه ميلاني، حاتميكيا، مجيدي، مهرجويي و... را يافتم. حتي ميگفتند سريال هاي ما را با زيرنويس انگليسي ميبينند مانند ميوه ممنوعه و مدار صفر درجه آقاي حسن فتحي. در اين سالها هنرمندان ما فعاليت خوبي داشتند و به درستي توانستند انعكاس دهنده هنر ايراني باشند.
گاهي وقتها مي گوييم ايران ما چنين و چنان است و مي گوييم پيشينه چندين هزار ساله داريم اما همين پيشينه چند هزار ساله فقط به شعار تبديل مي شود در حالي كه در عمل ميبينيم هنوز نتوانسته ايم به خيلي چيزهاي كوچك در هر زمينه اي دست پيدا كنيم. اگر بخواهيم با خودمان صادق باشيم اگرچه به اين پيشينه افتخار مي كنيم اما اگر به آنها اعتقاد داريم چرا نمي آييم تبلور آنها را در همه زمينه ها پياده كنيم، نه فقط در هنر بلكه در همه زمينه هاي زندگي.
بايد راهكارهايش را پيدا كنيم و مديريت در همان زمينه را تربيت كنيم. اگر مديريت درست را در هر زمينه اي تربيت كنيم و آن پيشينه را هم لحاظ نماييم و كاملاً افراد را سر جايشان براساس تخصصشان بنشانيم، ميتوانیم موفق باشيم.
به مهرآفرين مستشارنيا بپردازيم؛ نقشتان در كلاه پهلوي كه مانند ديگر كاراكترهايتان متفاوت بود؟
وقتي آقاي دري متن را به من دادند بسيار خوشم آمد و اين زن را دوست داشتم، چون هر وقت ميخواهيم از گذشته ها بگوييم، ميگوييم همه چيز بد بود به نظرم اين يك بعدي نگاه كردن درست نيست و اين نقش هم يك بعدي نبود.
چون شعارزده اش مي كند.
بله، اين زن با همه تجددخواهي و مد روز بودنش انساني است كه ميخواهد فضيلت زن بودن و شأنيت يك زن ايراني را حفظ كند. او به دخترش گوشزد ميكند كه تو بايد در فرانسه الگوي يك دختر اصيل ايراني باشي. اين زن هم ميخواهد به اصول خانواده پايبند باشد و از طرفي فعاليتهاي سياسي و اجتماعي هم داشته باشد.
من از ديالوگ هايم و اين شخصيت راضي هستم. به نظرم بخش هاي ايران هم خوب بود البته اگر فشار مالي نبود بخش هاي پاريس هم بسيار مي توانست زيباتر و جذابتر باشد.
وقتي نقشهاي شما را طي چند وقت اخير مرور ميكنم ميبينم كه گوهر خيرانديش كه قدسي ميوه ممنوعه را بازي ميكند در اشكها و لبخندها نقش كاملاً متفاوت شمسي پلنگ را ايفا ميكند يا آن مادر ارتفاع پست با لهجه جنوبي يا پرستار سريال دختران حوا. يكي از ويژگيهاي بازي شما اين است كه هم نقشهاي مثبت و هم نقشهاي منفي و كمدي و جدي را باورپذير ايفا ميكنيد. چطور چنين اتفاقي ميافتد؟
خانم مريم خانم اينجا نيامدم از من تعريف كني.
اين يك تحليل بود.
اين وظيفه يك بازيگر است كه كارش را بلد باشد.
ببخشيد، ميان كلامتان يا آن نقش عجوزه در فيلم پيشوني سفيد.
اگر هر كسي در رشته و تخصصش، توانايي اش را بشناسد و بروز دهد، ميتواند سنجيده عمل كند. من هم سعي ميكنم جامعه ام را خوب تحليل كنم و خوب و درست اطرافم را ببينم و در كنار همه اينها به وسيله گريم لباس و قصه شخصيتي را بازي كنم كه براي مخاطب باورپذير باشم. حالا اگر شما ميگوييد من را باور كرديد خدا را شكر تا حدودي موفق عمل كنم.
راستي، خودتان كلاه پهلوي را ديده ايد؟
بله، من از طريق اينترنت شبكه هاي ايراني را ميديدم. حالا بگذاريد من از شما بپرسم، يك سالي كه من نبودم كارهايي كه از من ديديد دوست داشتيد؟
بله، من كه از طرفداران شما هستم مثلاً دختران حوا را ديدم كه براي شبكه اي مانند تهران خوب بود.
تهران 1500، كلاه پهلوي و ميگرن را هم ديده ايد؟
بله، البته من در جشنواره ديده ام و بسيار دوست داشتم و حتماً يك بار ديگر بايد ببينم. بازيتان در ميگرن هم مورد توجه قرار گرفت. شما خودتان چطور آيا تهران 1500 را ديده ايد؟
من نديدم، ولي قبلاً برايم چند دقيقه اش را ايميل كردند و ديدم البته تصوري از كار نداشتم. چون صدا نداشت. من در اين فيلم دو نقش داشتم. در كاراكتر اول شيرازي حرف زدم و در نقش دوم جاي خواهر حبيب رضايي بودم.
تجربه اي در اين نوع كارها نداشتم آقاي بهرام عظيمي و تهيه كننده كار وقتي درباره كار صحبت كردند به دنبال اثر جديدي بودند و ما بازيگران هم بدون اينكه به دنبال دستمزدهاي آنچناني باشيم همگي فكر كرديم كمك كنيم و در اين تجربه جديد سهيم باشيم.
چنين كارهايي هزينه زيادي دارد. هيچ كدام از بازيگران به دنبال دستمزد نبودند و تهيه كننده هم هديه هاي كوچكي را به بازيگران در نظر گرفت. آن طور كه شنيدم از فيلم استقبال خوبي هم شده است.
كمي بيشتر درباره حضورتان در اين فيلم بگوييد؟
من تصوري از اين نوع كار نداشتم. مثلاً اول عكس انداختيم كه بتواند شبيه سازي شود، يا اينكه ما حرف زديم بدون اينكه تصويري داشته باشيم. مانند يك نمايش راديويي حرف زديم بعد كه فيلم آماده شد آقاي عظيمي از من خواستند تا روي تصوير حرف بزنم. حالا من تصوير را ميديدم و حرف ميزدم و دوباره قبل از جشنواره هم روي نسخه نهايي صحبت كردم و اصلاحاتي انجام داديم البته من فيلم را كامل نديدم اما ميخواهم كار را روي پرده ببينم.
آيا اين نبودنهاي شما باعث گزيده كاريتان هم شده است؟
به تازگي چند فيلمنامه برايم ايميل شد و چنگي به دل نزد وگرنه ميتوانستم بيايم ايران و بازي كنم ولي نقش هاي خوبي نبودند. دلم ميخواست آن نقشها را دوست داشته باشم. اگر دوستشان ميداشتم حتماً ميآمدم.
گويا در راديو هم فعاليت داريد؟
من 18 سال است كه در برنامه صداي عبرت هستم. آقاي كاظم سبزواري نويسنده و كارگردان آن برنامه هستند كه از شبكه سراسري پخش ميشد و شنوندگان بسياري داشتيم. حتي در جايي براي براي بازبيني لوكيشن فيلم رسم عاشق كشي رفته بوديم ارتفاعات شمال، اهالي آنجا تلويزيون نداشتند، خانمي آنجا از ما پذيرايي كرد و وقتي تشكر كردم گفت چقدر صداي شما شبيه صداي گوهر خيرانديش است و من چيزي نگفتم. آقاي خسرو معصومي كارگردان آن فيلم گفت اگر خودش باشد چه و او هم گفت خانم خيرانديش كه اينجا نميآيد در كوه و كمر، آقاي معصومي هم گفت خودش است.
آن خانم هيجان زده شد و ما هر دو گريه كرديم. من خوشحال شدم از اينكه برد راديو آنقدر زياد است و همين باعث شد غير از سال گذشته هيچگاه راديو را ترك نكنم. بايد بگويم من اگرچه كارشناس امور هنري ارشاد هستم اما به شكل قراردادي در راديو نيز فعاليت دارم.
آيا تجربه دوبله هم داريد؟
بله، من تجربه دوبله هم دارم البته در بسياري از كارها جاي خودم حرف زدم همچنان كه در كلاه پهلوي در كنار استاد مسلم دوبله ايران آقاي منوچهر اسماعيلي بودم. قبلاً هم با آقاي ناصر طهماسب و ديگر دوستان كار كرده بودم. يا مثلاً در روزي روزگاري جاي خودم حرف زدم حتي جاي ديگران هم حرف زده ام، خلاصه اينكه از پس كارهاي خودم در این عرصه برآمدم.
شما عرصه هاي مختلف بازيگري را تجربه كرده ايد. چقدر اين عرصه ها با هم متفاوت هستند؟
هر كدام دنياي خودشان را دارند اما در يك اصل مشترك هستند آن هم اينكه بازيگر بايد سعي كند يك نوع باورپذيري به مخاطبش بدهد.
با توجه به اينكه تجربه تدريس هم داريد فكر ميكنيد تحصيلات آكادميك چقدر در بازيگري كمك ميكند؟
تجربه بدون مطالعه و تحصيلات در مقطعي ميايستد. به همين دليل فكر ميكنم هر دو مكمل هم هستند. اگر فردي خودش را در زمينه كارش قويتر كند مسلماً قويتر عمل ميكند و نگاهش وسيعتر خواهد شد والبته به همان نسبت مسئوليتش را بيشتر ميكند. چون وقتي آدم فقط بخواهد تجربي كار كند شايد وسعت كارش را نشناسد اما وقتي ميخواهد آن حيطه را دنبال كند حتماً مطالعه ميكند و اين تحصيلات فرد را نسبت به آنچه ميخواهد ارائه دهد، نزديكتر ميكند.
شما بيش از 40 سال سابقه حضور در عرصه هنر داريد. آيا از كارنامه كاريتان راضي بوديد؟
اين اواخر از خودم راضي نبودم. آن هم چون بار زندگي روي دوش من بود و همه كارهايي كه كردم را چندان دوست نداشتم. دلم ميخواست شرايط مالي و زندگي ام طوري بود كارهايي را قبول ميكردم كه به فكر و ايده هاي من نزديك بود و دوستشان داشتم. كار من بازيگري است و زندگي ام از اين راه تامين مي شود.
البته ميتواند دليل قانع كننده اي نباشد اما شرايط زندگي اين طور ايجاب كرد. از همين تريبون از مردم پوزش ميخواهم، چون دلم ميخواست فقط در كارهايي بازي كنم كه دوستشان دارم و به آنها اعتقاد دارم اما شرايط زندگي اينگونه پيش نرفت.
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی وهنری،
سرگرمی ها،
دنیای بازیگران،
،
:: برچسبها:
takbal,
گوهرخیراندیش,
مدارصفردرجه,
تکبال,
تئاتر,
شیراز,
اصغر فرهادي,
مجيد مجيدي,
عباس كيارستمي,
داريوش مهرجويي,
دختر,
رخشان بني اعتماد,
تهمينه ميلاني,
حسن فتحي,
دختران حوا,
رادیو,
عبرت,
بازیگری,
عکس بازیگران,
دیالوگ,
کلاه پهلوی,
تهران1500,
نوشته شده توسط مهدی در ساعت 18:33
در حاشيه اکران خصوصي فيلم "رالي ايراني" که با حضور عوامل و گروهي از هنرمندان برگزار شد ،الناز شاکردوست با يک ماشين پورشه پانامرا به محل اکران آمد . البته اينکه اين ماشين متعلق به شاکردوست هست يا نه اطلاعاتي در دست نيست.
:: موضوعات مرتبط:
اخبار،
فرهنگی وهنری،
سرگرمی ها،
دنیای بازیگران،
،
:: برچسبها:
تک بال,
عکس بازیگران زن,
النازشاکردوست,
رالی ایرانی,
تکبال,
پورشه,
ماشين يک ميلياردي,
بازیگران,
اکران,
پورشه پانامرا,
takbal,
چهار شنبه 28 فروردين 1392
نوشته شده توسط مهدی در ساعت 18:0
قرار بود در این فیلمی که این بازیگر زن نقش اول آن را دارد ، الناز شاکردوست هم برای یکی از نقش های مکمل جلوی دوربین قرار بگیرد اما به خاطر عدم توافق مالی بین وی و تهیه کننده این همکاری شکل نگرفت.
لیلا اوتادی که در سال ۸۸ با بازی در ۶ فیلم سینمایی عنوان پرکارترین بازیگر زن را به خود اختصاص داد شنیده ها حکایت دارد هنوز چند روز از آغاز سال جدید نگذشته به طور همزمان مشغول بازی در دو فیلم سینمایی به نام های "پیتزا مخلوط” و "سورپرایز” است.
طبق خبرهای موثق، اوتادی برای بازی در "پیتزا مخلوط” که حسین قاسمی جامی کارگردانی آن را برعهده دارد مبلغ ۷۵ میلیون بابت ۲۵ روز بازی دریافت کرده است که این امر موجب شد اوتادی لقب گرانقیمت ترین بازیگر زن سینمای ایران را به خود اختصاص دهد.
قرار بود در این فیلم الناز شاکردوست هم برای یکی از نقش های مکمل جلوی دوربین قرار بگیرد اما به خاطر عدم توافق مالی بین وی و تهیه کننده این همکاری شکل نگرفت.
بد نیست در انتها به رقم دستمزد برخی دیگر از بازیگران زن سینمای ایران نیز اشاره ای داشته باشیم:
نیکی کریمی:۵۰ میلیون تومان برای بازی در فیلم "شکلات داغ”
مهناز افشار: ۵۵ میلیون تومان برای بازی در فیلم "پوپک و مش ماشالله”
مهتاب کرامتی:۳۵ میلیون تومان برای بازی در فیلم "آدمکش”
نیوشا ضیغمی:۳۰ میلیون تومان برا بازی در فیلم "به سوی آفتاب”
لیلا اوتادی متولد ۱۴ مرداد ماه ۱۳۶۲، دارای مدرک کارشناسی معماری داخلی از دانشگاه تهران است. وی با فیلم «چشمان سیاه» ساخته ایرج قادری بازیگری را آغاز کرد.
لیلا اوتادی میگویدسه خواهر و یک برادر دارم.
دوست دارم همه ژانرها را تجربه کنم به خصوص کارهای هنری، کمدی و اکشن را بیشتر دوست دارم. البته اگر در ژانر وحشت هم فیلمنامه خوبی به دستم برسد حتما آن را کار خواهم کرد.
در درجه اول نقشی که به من پیشنهاد شده است حائز اهمیت است. بعد فیلمنامه، کارگردان و بقیه عوامل مثل نقشهای دیگرو… البته از همه مهمتر هر نقشی که بازی میکنم با تمام علاقهام بازی میکنم و تمام سعیام را میکنم که خروجی کار مطلوب باشد.
فکر میکنم دغدغه اصلیام مفید واقع شدن است. موفقیت در زندگی هنری و زندگی شخصی را هم به این دغدغهها اضافه کنید.
تعریف اوتادی از بازیگری
بازیگری فرصتی است برای تجربه شرایط و زندگیهایی که ممکن است در حالتهای عادی زندگی قادر به تجربه آنها نباشیم. مطمئنا بازیگری حرفه حساس و خاصی است که مورد توجه و قضاوت عموم مردم قرار میگیرد. ولی برای من بخش مهم شغلم این است که زندگیهای مختلفی را میتوانم تجربه و احساس کنم.
رویای کودکی لیلا
انسان وقتی کودک است به خیلی چیزها فکر میکند، شاید یک دورانی پزشکی، یک دورانی مهندسی و… فکر میکنم بازیگر شدن رویای کودکی خیلی از انسانهاست و بعضیها این رویا را دنبال میکنند و به آن میرسند و بعضی دیگر وقتی به سن بالاتری میرسند به چیزهای دیگری میپردازند و دنبال این کار نمیروند. بازیگری هم یکی از رویاهای قوی کودکیام بود که آن را دنبال کردم.
:: موضوعات مرتبط:
اخبار،
فرهنگی وهنری،
سرگرمی ها،
دنیای بازیگران،
،
:: برچسبها:
تک بال,
گرانترین زن,
سینمای ایران,
تکبال,
بازیگران زن,
گرانترین بازیگر,
لیلااوتادی,
عکس دختر,
عکس بازیگران زن,
کودکی,
سلامت,
طنز,
سرگرمی,
تفریح,
اخبار,
سینما,
سینماهفت,
بازیگر,
تهیه کننده,
نیوشاضیغمی,
الناز شاکردوست,
takbal,
نوشته شده توسط مهدی در ساعت 21:45
شير و فرآورده هاي آن به خاطر دارا بودن کلسيم کافي، از بهترين منابع کلسيم به شمار مي رود. يک فنجان بستني تقريباً به اندازه نصف فنجان شير کلسيم دارد. شيرپاستوريزه بايد حتماً داخل يخچال و در دماي صفر تا ۴ درجه سانتي گراد و به مدت حداکثر ۴۵ ساعت نگهداري شود.
اميدواريم شما در شمار کساني باشيد که مصرف روزانه و منظم شير جزو برنامه غذايي شان است. اگر چه استفاده از اين ماده ارزشمند بسيار توصيه مي شود، اما نحوه نگهداري و استفاده از آن نيز اهميت بسزايي دارد. در ادامه نکاتي درباره نگهداري شير و فرآورده هاي آن بيان مي کنيم:
شير و فرآورده هاي آن به خاطر دارا بودن کلسيم کافي، از بهترين منابع کلسيم به شمار مي رود. يک فنجان بستني تقريباً به اندازه نصف فنجان شير کلسيم دارد. شيرپاستوريزه بايد حتماً داخل يخچال و در دماي صفر تا ۴ درجه سانتي گراد و به مدت حداکثر ۴۵ ساعت نگهداري شود.
از نگهداري شير پاستوريزه در خارج از يخچال خودداري کنيد. بعد از مصرف شير پاستوريزه ، شيشه خالي را با آب سرد شست وشو دهيد. چنان چه شيرپاستوريزه بيش از ۴۸ ساعت در يخچال بماند و علائم فساد و بريدگي در آن مشاهده نشود قبل از مصرف آن را حداقل به مدت يک دقيقه بجوشانيد .
توصيه هاي لازم درباره فرآورده هاي شير
- کره بسته بندي شده پاستوريزه تنها به مدت يک هفته در يخچال قابل نگهداري است . براي مدت بيشتر بايد داخل فريزر نگهداري شود.
- از کره غيرپاستوريزه و فله مي توان در طبخ غذا استفاده کرد.
- بستني هاي سنتي بايد از شير پاستوريزه تهيه شود.
- از مصرف هر گونه بستني با رنگ مصنوعي خودداري کنيد .
- هنگام خريد کشک مايع دقت کنيد تا علائم کپک زدگي و بوي نامطبوع نداشته باشد .
- کشک مايع را قبل از مصرف به مدت ۱۰ تا ۲۰ دقيقه بجوشانيد .
توصيه هاي لازم درباره شيرخام ( غيرپاستوريزه )
- اگر از شيرخام استفاده مي کنيد حتماً آن را بجوشانيد و ۱۰ دقيقه در حال جوش به هم بزنيد.
- شيرخام را قبل از جوشاندن در يخچال نگذاريد.
- چنانچه در هنگام جوشاندن شيرمقداري از آن روي اجاق گاز ريخت، بايد حتماً محل کاملاً شسته شود . از مصرف دوباره کيسه هاي پلاستيکي که قبلاً شيرخام در آن بسته بندي شده است جداً خودداري کنيد.
- ظروف مورد استفاده شيرخام بايد پس از مصرف با آب و مايع ظرفشويي شسته و کاملا آبکشي شود.
:: موضوعات مرتبط:
سرگرمی ها،
مطالب آموزنده،
خوراکی ها،
لبنیات،
،
:: برچسبها:
تکبال,
شیر,
فرآورده های شیر,
تک بال,
تفریح,
سرگرمی,
طنز,
آموزش,
کلسیم,
فنجان,
يخچال,
شيرپاستوريزه,
دما,
برنامه غذايي,
بستني,
شیشه,
موادنگه دارنده,
کره,
بسته بندی,
فله,
بستی سنتی,
رنگ مصنوعی,
کشک,
کپک,
شيرخام,
جوشاندن,
مصرف کننده,
خانواده,
سلامت,
اخبار,
آموزش,
takbal,
نوشته شده توسط مهدی در ساعت 21:32
سرعت بالای این کالای کوچک و کم حجم در ثبت اطلاعات و همچنین استفاده آسان آن باعث شده است تا کول دیسکها بسیار پرطرفدار باشند. به همین دلیل است که اکثرکاربران کامپیوتر حداقل یک کول دیسک یا حافظه فلش برای نگهداری و یا انتقال اطلاعات در اختیار دارند.
حافظههاي فلش این روزها به یکی از اجزای جدایی ناپذیراطلاعات تبدیل شدهاند و از این رو نقشی مهم در انتقال اطلاعات برعهده دارند.
حقیقت این است که سرعت بالای این کالای کوچک و کم حجم در ثبت اطلاعات و همچنین استفاده آسان آن باعث شده است تا کول دیسکها بسیار پرطرفدار باشند.
به همین دلیل است که اکثرکاربران کامپیوتر حداقل یک کول دیسک یا حافظه فلش برای نگهداری و یا انتقال اطلاعات در اختیار دارند و از سوی دیگر روز به روز شاهد تنوع در مدل و نوع این کالاها در بازار هستیم. به این موضوع رشد تکنولوژیکی این کالای کوچک، اما با قابلیت را نیز باید اضافه کرد.
امروزه این ابزارهای ذخیره سازی با انواع مختلف تجهیزات دیجیتالی مانند کامپیوترها، نوت بوکها، دوربینهای عکس برداری و فیلم برداری، گوشیهای موبایل هوشمند و تبلتها در ارتباط هستند.
خرید فلش مموری
هنگام خرید حافظه فلش یا کول دیسک باید مجموعهاي از نکات را مدنظر قرار دهید که در این بخش ما به اختصار اشارهاي به آنها داریم:
1: در وهله اول باید مشخص کنید به چه میزان فضا برای نگهداری اطلاعات نیاز دارید و به عبارتی حافظه فلش چند گیگابایتی مورد استفاده شماست؟
این موضوع روی قیمت کالا هم تاثیر دارد. در حال حاضر حافظههاي فلش در ظرفیتهای گوناگون دو تا 64 گیگابایت و حتی بالاتر در بازار موجودند که ميتوانید با توجه به نیاز خود از میان ظرفیتهای گوناگون یک نمونه مناسب را انتخاب کنید.
2: مورد دیگری که هنگام خرید باید مد نظر قرار گیرد، سرعت خواندن و نوشتن اطلاعات روی فلش مموریهاست. در حال حاضر اکثرفلش مموریهای موجود در بازار از رابط usb 2.0 بهره میبرند که البته نسخههای usb 3.0 نیز در بازار موجودند و سرعت بالاتری دارند. پس بنا به بودجهاي که در نظر گرفتهاید، ميتوانید از میان نمونههاي گوناگون موجود در بازار یک کول دیسک مناسب خریداری کنید.
3: توجه به طراحی و ترکیببندی حافظه فلش نیز از اهمیت زیادی برخوردار است. برخی از حافظههاي فلش در حدی کوچک هستند که مدام گم ميشوند یا اینکه گروهی دارای درپوشی جداگانه هستند که مدام گم ميشوند. سعی کنید بر حسب کاربری خود یک حافظه فلش مناسب انتخاب کنید. همچنین به وزن حافظه فلش نیز توجه داشته باشید.
در مورد طراحی و رنگ و... هم باید بگوییم که اگر علاقهمند به خرید نمونههاي فانتزی هستید، نمونههاي گوناگونی در بازار موجودند که البته باید سعی شود از میان نمونههاي بینام و نشان این حافظههاي فلش خریداری نشوند.
4: مورد بعدی که میتواند موردتوجه قراربگیرد شرکتهای سازنده این حافظهها ووضعیت گارانتی آنها در ایران است. موضوع این است که با توجه به رشد قیمتها کمتر کسی به بحث گارانتیدار بودن یا نبودن کالاهای اینچنینی اهمیت ميدهد. به همین دلیل درگیر مشکلاتی نظیر خرید حافظههاي فلش قلابی با ظرفیتهای غیرواقعی و.... ميشوند.
5. مهمترین هدف از خرید حافظه فلش دراختیارداشتن فایلهای ضروری است، لذا پشتیبانی از انواع سیستمعاملها برای کاربران از اهمیت ویژهاي برخوردار است، پس حافظه فلشی خریداری کنید که از فرمتهاي مورد نیازتان پشتیبانی کند.
نکاتی برای افزایش طول عمر حافظه فلش
1: برای وصل کردن فلش به کیس از پورتهای جلوی کیس استفاده نکنید. اولا این پرتها از چهار رشته سیم برای اتصال به مادربرد استفاده میکنند و بیشتر اوقات این سیمها به درستی وصل نشدهاند و همچنین از کیفیت پایینی برخوردارند و از نظر ولتاژ و کیفیت مانند پرتهای پشت کیس نیستند و در بسیاری از موارد باعث سوختن فلش میشوند.
2: قبل از اتصال حافظههاي فلش به تلویزیون، رسیور، سینمای خانوادگی و... دستگاه را خاموش کرده و سپس این حافظه فلش را به دستگاه وصل کنید.
3: از اتصال دائمی فلش به سیستم خودداری کنید و بعد از اتمام کار انرا جدا کنید.
4: درصورت نمایش پیغام هنگام Safely to Remove کردن مطمئن شوید که هیچ فایلی روی حافظه باز نیست و تمامی برنامهها و فایلهایی که از روی فلش اجرا شدهاند بسته است.
5: از وارد آوردن ضربه و فشار به فلشهای خود خودداری کنید. همچنین فلش خود را در معرض گرما قرار ندهید.
6: درصورتیکه هنگام کار با فلش، متوجه داغ شدن بیش از اندازه آن میشوید، پاور سیستم خود را چک کنید.
7: درصورت ویروسی شدن فلش و Write Protect شدن آن با استفاده از برنامههاي ریکاوری آن را پاکسازی کنید.
تهدید و خطراتی که باید جدی گرفت
استفاده از این حافظهها همانقدر که مفید است، میتواند تهدیداتی و خطراتی را برای ما به همراه داشته باشد که از جمله آنها سرقت شدن حافظه توسط سارقان، مفقود شدن، آلوده شدن به ویروسهاست و در بسیاری از موارد شما مجبور به فرمت کردن فلش دیسک هستید و قادر به استفاده از اطلاعاتتان نخواهید بود.
با رعایت نکات کوچکی میتوانیم به بهترین شیوه از این حافظهها استفاده کرده و از آنها حفاظت کنیم.
-اطلاعات را به صورت رمزنگاری شده بر روی کول دیسک ( حافظههای فلش دیسک ) ذخیره کنید.
به این صورت اگر این تجهیزات به هر دلیلی مفقود و یا سرقت شوند، دیگر نگران این نیستید که اطلاعاتتان به دست افراد دیگری بیافتد.
گذاشتن پسورد برروی حافظههای فلش دوربین.
-بسیاری از دوربینهای عکسبرداری و فیلم برداری این قابلیت را دارند که برروی فلش دیسک و یا به قولی رم آنها رمز ( پسورد ) بگذارید.
-استفاده از فلش دیسک فقط بر روی کامپیوترها و موبایلهایی که مجهز به نسخههای اصلی و معتبر آنتی ویروس هستند.
-توجه داشته باشید آنتی ویروسهای کامل و نه ابزارهایی که در ظاهر از فلش دیسکها حفاظت میکنند.
- Safe Removed کردن پیش از در آوردن کول دیسک از رابط USB و یا RAM Reader ؛ با این شیوه پیش از قطع ارتباط فلش دیسک با کامپیوتر یا موبایل، برق آن قطع شده و هنگام خارج شدن دچار مشکل و شوک نمیشود.
-در مورد هارد دیسکهای خارجی عدم رعایت این مورد میتواند منجر به از دست رفتن اطلاعات و حتی خراب شدن پارتیشنها شود.
-اگر به هر دلیلی عملیات Safe Remove به درستی کار نکرد، کامپیوتر را به طور کامل خاموش کرده و سپس به جداسازی هارد از کامپیوتر اقدام کنید.
:: موضوعات مرتبط:
سرگرمی ها،
مطالب آموزنده،
رایانه،
فلش مموری،
،
:: برچسبها:
تک بال,
فلش مموری,
کامپیوتر,
رایانه,
فلش,
حافظه,
تکبال,
تفریحی,
سرگرمی,
رایانه,
طنز,
خانواده,
سلامت,
اخبار,
takbal,
usb,
دیسک,
هارددیسک,
خطرات فلش,
انتخاب فلش,
فلش خوب,
خرید,
کاربر,
گارانتی,
شرکت,
ویروس,
ویروسی شدن فلش,
چهار شنبه 21 فروردين 1392
نوشته شده توسط مهدی در ساعت 17:24
با انجام راههایی از جمله ۴ تمرین مفید میتوانیم پیری را به تعویق بیندازیم و جوانتر بمانیم که استفاده از کرم ضدآفتاب، دوری از استرس،فعالیت ذهنی و ورزش را شامل میشود.
هر کس میخواهد راز زندگی طولانیتر را بداند، اما، حدس بزنید چه چیزی؟ هیچ راه بالقوهای برای اینکه جلوی پیر شدن رو بگیریم وجود ندارد.
برخی راههای جوان ماندن این است:
1. همیشه از کرم ضدآفتاب استفاده کنید
استفاده روزانه کرم ضد آفتاب، اثرات مضر آفتاب بر روی پوست را کاهش میدهد و شما را جوانتر به نظر میرساند.
از محصولی که UVA و UVB دارد استفاده کنید. این کار تضمین میکند که شما هم اشعههای سرطان زا و پیری را مهار کنید.
2. سعی کنید رژیم غذایی مدیترانه داشته باشید
مصرف سبزی، روغن زیتون، ماهی بهطور متعادل نشان میدهد که سرعت پیری ذهن را کاهش میدهد.
این نوع تغذیه همچنین با کاهش خطر بیماری قلبی، دیابت و برخی سرطانها ارتباط دارد.
3. تمرین کنید
جدول حل کنید، خواندن و همراه شدن با دوستان، عضلات مغز شما را به کار می اندازد. فراموش نکنید که به هم پیوستن برخی از فعالیت های فیزیکی وضعیت شمارا بهبود می بخشد.
4. استرس را کم کنید
تمرینات تنفس عمیق مانند یوگا و حتی تغییر سرعت، می تواند کمک کند.
اضطراب خود را که از نشانههای پیری است از خود دور کنید. اگر شما استرس داشته باشید باعث میشود که احساس پیری به شما دست دهد.
:: موضوعات مرتبط:
سرگرمی ها،
مطالب آموزنده،
سلامت و زیبایی،
آرایشی و زیبایی،
،
:: برچسبها:
تک بال,
رازجوانی,
takbal,
راه های جوان ماندن,
جوانی,
پیری,
پیری زودرس,
اشعه ماورابنفش,
خورشید,
تک بال,
تفریحی,
سرگرمی,
کرم ضدآفتاب,
نوشته شده توسط مهدی در ساعت 21:20
ستون فقرات عضوی است که بدن ما ر ا ثابت و خوش حالت نگه میدارد. همچنین این بخش از نخاع انسان حفاظت می کند و به همین علت از اهمیت بالاتری برخوردار است. امروز مشکلاتی که ممکن است نخاع را از بین ببرد با هم مرور می کنیم.
شکم بزرگ: در اين حالت، چون تعادل انحناي کمري يا لوردوز به هم ميخورد ستون مهرهها ناچار است انحناي مهرههاي سينهاي يا کيفوز را بيشتر کند و همين امر به گودي زياد کمر، قوز پشتي و بر هم خوردن راستاي قرار گرفتن سر و انحناي گردني منجر ميشود و درد ايجاد ميشود.
بد خوابيدن: وقتي اصول صحيح خواب را رعايت نميکنيد ميبينيد که صبح روز بعد از شدت درد قادر به بلند شدن نيستيد. بهتر است به پهلو بخوابيد و بالش شما فاصله شانه تا سر را پر کند. اگر به پشت بخوابيد، قوس گردني شما درصورت مناسب نبودن بالش به جاي تمايل به عقب، به جلو ميآيد و آرتروز گردني و درد ايجاد ميشود.
بالش: بدون بالش خوابيدن يا بالش کوتاه همانقدر بد هستند که انتخاب بالش بلند. دمر هم نخوابيد و اگر مجبوريد يک بالش زير شکم و لگن خود بگذاريد تا گودي کمرتان زياد نشود و محل اتصال مهره آخر کمر به باسن دردناک نشود. تشک شما نبايد زيادي نرم يا زيادي سفت باشد.
بغل کردن بچهها: بستن حاملهايي که بچهها را در آن ميگذاريد به ستون مهره شما فشار ميآورد. اگر ميخواهيد فرزندتان را بغل کنيد او را به پهلو تکيه بدهيد، يعني يک پايش جلو و پاي ديگر بچه عقب باشد تا وزن او به پهلويتان وارد شود.
نشستن چهار زانو يا دو زانو: وقتي چهار زانو يا دو زانو مينشينيد باعث تخريب غضروف خود ميشويد. روي صندلي استاندارد بنشينيد و زاويه ١٢0 درجه را رعايت کنيد. قوز به جلو (زاويه کمتر از ٩0) يا عمود نشستن راستاها را به هم ميزند و بدن ما سعي ميکند به عضلات منطقه فشار بياورد تا در حد ممکن راستاهاي طبيعي را حفظ کنند و همين عامل، درد را به وجود ميآورد. پا، باسن، پشت و کتف شما بايد نقاط تماس هنگام نشستن صحيح باشند.
ايستادن طولاني: معمولا به دليل وجود شکم برآمده در چاقها و يا عضلات ضعيف کمري در لاغرها و از همه بدتر عدم رعايت اصول صحيح ايستادن، به دنبال طولاني ايستادن دردها شروع ميشوند. وقتي ميايستيد بايد يک پا جلوتر از ديگري باشد و پاي ديگر 15 سانتيمتر بالاتر باشد تا فشار وزنتان عملا تقسيم شود. پاها را مرتب با حفظ همين 15سانتيمتر از زانو خم کنيد تا لوردوز کمري زياد نشود و درد و خستگي به وجود نيايد. در بعضي مشاغل، داشتن زيرپايي الزامي است.
بلند کردن جسم سنگين: رعايت اصول بلند کردن اجسام مهم است. جسم را با دست بگيريد. يک پا اهرم و پاي ديگر جلو باشد. دستها به بدن چسبيده باشد و از راستاي دستها نيرو بگيريد نه از کمرتان.
:: موضوعات مرتبط:
سرگرمی ها،
مطالب آموزنده،
سلامت و زیبایی،
تناسب اندام،
،
:: برچسبها:
takbal,
تکبال,
کمردرد,
دیسک کمر,
ستون فقرات,
تک بال,
تفریحی,
سرگرمی,
خانواده,
سلامت,
طنز,
عکس,
دختر,
مهره,
مهره کمر,
درد,
بیماری,
پزشکی,
چاقی,
حاملگی,
کمر,
ستون فقرات,
نوشته شده توسط مهدی در ساعت 16:6
وسط آن همه نوري که از خورشيد به زمين ميرسد، يک پرتو قوي از امواج فرابنفش هم وجود دارد که کارش، فرو رفتن در قرنيه و درآوردن اشک شماست! اين امواج تا سال 1752 ميلادي، تلفات چشمي ميداد! تا اينکه در اين سال، يک بابايي به نام «جيمز اسکات» دورِ دوتا شيشه دودي را يک تکه سيم پيچيد و اينطوري سند اولين عينک آفتابي را به اسم خودش زد! از آن سال به بعد، خيليها از اين اختراع استفاده کردند؛
يک عده به خاطر مد و قيافه گرفتن، يک عده هم به خاطر سلامت چشمشان. خلاصه اينکه، عينک آفتابي وسيله مفيدي است که گاهي استفاده از آن ضروري ميشود. اما پناه بردن به انواع غيراستاندارد و تزئيني آن يک اشتباه اساسي است.
چون اين عينکهاي الکي، فقط شدت نور را کم ميکنند و باعث ميشوند مردمک چشم براي بهتر ديدن، گشاد شود و اينطوري چند برابر حالت عادي، امواج فرابنفش به چشمتان وارد ميشود. اگر ميخواهيد دنيا را بدون رنگ آبي، احتمالا پلاريزه و البته کمي ملايمتر و از پشت يک عينک شيک ببينيد، با بسته اطلاعاتي ما همراه شويد.
چه فريمي به من ميآيد؟
فريم عينکي که به ترکيب صورت و رنگ پوست نيايد، اصولا انتخاب بد و بيخودي بوده است! نکات زير را از ما داشته باشيد:
اگر صورتتان گرد است، مثل قرص ماه! برويد سراغ فريمهاي مستطيلي که حسابي به روي ماهتان مينشيند.
اگر صورتتان بيضي است، بايد به شما تبريک بگويم! صورت بيضي، بهترين حالت و فريم براي انتخاب عينک است. چون به صورتهاي بيضي همه نوع فريم و قاب عينک ميآيد و شما ميتوانيد هر فريمي را که دوست داريد، انتخاب کنيد. فقط ترجيحا از عينکهايي که فريم و قاب ظريفي دارند، استفاده نکنيد.
اگر وقتي رفقا به شما از ديد 3بعدي نگاه ميکنند، ياد مکعب يا مکعب مستطيل ميافتند! فريمهاي بيضي بهترين انتخاب براي شما است. چون انحنا و حالت خميدگي که اين عينکها دارند باعث ميشود که صورت شما از حالت مربع شکل خارج شود.
اگر پوستتان سفيد است پيشنهاد ما اين است که از رنگهاي جيغ مثل قرمز، قهوهاي استفاده کنيد. البته آبي و مشکي هم بدک نيستند.
اما اگر پوستتان تيره است بهتر است از رنگهايي مانند سفيد، مشکي و خاکستري استفاده کنيد... اگر هم خيلي به اين مسائل اهميت ميدهيد، بهترين کار، انتخاب فريم همرنگ موهايتان است.
عينک آفتابي قرار است چشمان شما را در برابر اشعه مضر آفتاب محافظت کند. بر اين اساس، فريمهاي ساده يک ايراد ساده دارند؛ خيليها ميگويند شدت پرتو فرابنفشي که از کنار عينک به چشم ميرسد، آنقدر زياد است که گاهي انگار نه انگار که عينک زدهايد. اگر چشمهايتان خيلي حساس است، از فريمهايي که به «کمربندي» معروف است، استفاده کنيد. اين فريمها کاملا روي قوس صورت مينشينند.
دوستان عزيزي که 365 روز سال بايد عينک طبي روي صورتتان باشد، غصه نخوريد. اگر دوست داريد عينک آفتابي هم استفاده کنيد، 2 راه حل وجود دارد:
دنبال شيشههاي آفتابي متحرک بگرديد که با گيرهشان روي لنز طبي نصب ميشوند و يا اينکه برويد يک عينک آفتابي انتخاب کنيد و بدهيد لنزش را طبي - دودي کنند. البته تا آنجا که ما خبر داريم، همه نوع فريم آفتابي، لنزش قابل تبديل به طبي نيست. پس قبل از انتخاب حتما اين را از فروشنده بپرسيد تا بعدها به دردسر نيفتيد.
از چه لنزي استفاده کنم؟
بستگي دارد کدام يکي را طالب باشيد. تنها موردي که واجب است
و ربطي به طالب بودن يا نبودن شما ندارد، uv بودن لنز است.
جاذب فرابنفش (UV protect): اين ويژگي اصلي يک لنز آفتابي است. يعني داداش من، اگر لنزت uv نباشد، انگار عينکي روي چشمهايت نيست! لنز uv بايد قدرت جذب 99 تا 100 درصد اشعه فرابنفش را داشته باشد.
بلوک مادون قرمز: اين لنزها تا 90درصد پرتو مادون قرمز را جذب ميکنند. اما اينکارشان فقط چشم را از داغ شدن نجات ميدهند. چون مادون قرمز ضررش فقط انتقال گرما به چشم است.
بلوک نور آبي: اين لنزها رنگشان زرد يا کهربايي است و چون نور آبي را جذب ميکنند، قدرت تفکيک بيشتري به چشم ميدهند. راست کار رانندگي در مه، اسکي، خلباني و خلاصه کارهاي دقيق است.
پلاريزه: وقتي خورشيد به زمين و اشياء روي آن ميتابد، مقداري از آن بازتاب ميکند و برميگردد که در همين مسير، مقدارياش هم ميرود در چشم ما و باعث خيرگي يا در حالت شديدش کوري موقت ميشود. لنزهاي پلاريزه، اين نور منعکس شده را جذب ميکنند تا وارد چشم شما نشوند.
آينهاي: لايهاي نازک از فلز روي لنز قرار ميدهند تا خاصيت آينهاي پيدا کند و اينطوري نور خورشيد را منعکس کند تا کمتر وارد چشم شود. بيشتر قهرمانان فيلمهاي اکشن از اين عينکها استفاده ميکنند!
سايه روشن: اين لنزها وقتي به کار ميروند که شما هم ميخواهيد شدت نور کم باشد، هم روزنهاي براي ديد طبيعي وجود داشته باشد. معمولا نيمه بالايي لنز را تيرهتر و نيمه پاييني آن را روشن ميسازند، براي همين به درد روزهاي برفي يا به درد دريا نميخورند.
فتوکروميک: همين لنزهاي 2رنگ طبياند که کمي تا قسمتي نقش عينک آفتابي را هم بازي ميکنند. اين لنزها جاذب فرابنفش هستند اما چون شدت نور عبوري از آنها خيلي زياد است، معمولا به عنوان لنز آفتابي استفاده نميشوند.
تست لنز هنگام خريد
90 درصد عينک آفتابي، لنزش است! چند ترفند ساده وجود دارد که ميتوانيد در محل، به اصلي يا به درد نخور بودن لنز پي ببريد!
عينک را جلو چشمتان بگيريد و به يک شکل مستطيلي مثل موزائيک کف مغازه نگاه کنيد. حالا عينک را در جهات مختلف جابهجا کنيد. اگر خطوط را در همه حالتها يکنواخت ديديد و مثلا مستطيل تبديل به ذوزنقه، بيضي يا مثلث! نشد، لنزتان به درد بخور است. اما اگر خطوط درهم رفتند و موزائيک را شبيه تابلو رعايت حق تقدم ديديد، جنس از بيخ بهدرد نخور است! البته همه اينها درصورتي است که چشم خودتان به صورت طبيعي، همه چيز را باباغوري نبيند!
براي تست پرتوفرابنفش يا همان خاصيت uv، فروشگاهها دستگاه تست دارند اما روشهاي سادهتري هم وجود دارد. سادهترين راه اين است که از يک کنترل تلويزيون استفاده کنيد؛ کنترل کولرگازي هم باشد، فرقي نميکند. روش کار اين است که کنترل را پشت لنز بگيريد و سپس يک دکمه را فشار دهيد. اگر کنترل عمل کرد و فرماني به دستگاهش داد، يعني جنس مورد نظر بنجل تشريف دارند و شما بايد سريعا مغازه مورد نظر را ترک کنيد!
مَزَنه بازار
جالب است بدانید گرانترين عينک آفتابي جهان با قيمتي کمتر از 400 هزار دلار (800 ميليون تومان) براي برند «دي اند جي» است.
اگر عينک را به اسم چيني به شما بفروشند، قيمتش از 20هزار تومان شروع ميشود تا 60هزار تومان که در بين اينها جنس خوب هم پيدا ميشود. بعضي از عينکها گارانتي دارند. بعضيها هم که خانوادهدارتر هستند، شناسنامه دارند که اطلاعات فني عينک در آن آمده است. عينکهايي که با مارکهاي معروف در ايران عرضه ميشود، معمولا کپيهاي تحت ليسانس هستند چون عينکهاي اصل، قيمتهاي خيلي بالايي دارند. اين جدول مارکهاي معتبري است که اگر پاساژهاي شهر را بگرديد بهشان برميخوريد. البته همانطور که مستحضريد، قيمتها به نوسان دلار هم بستگي دارد!
مارک حدود قيمت
(هزار تومان)
Vinli 70-180
Ray Ban 70-220
Adidas 80-250
Police 100-250
Vogue 100-250
Bulgari 145-380
Versace 180-400
:: موضوعات مرتبط:
دنیای مد،
عینک،
سرگرمی ها،
مطالب آموزنده،
،
:: برچسبها:
تک بال,
عینک خوش تیپی,
مد,
لباس,
فشن,
تکبال,
عینک دودی,
عینک آفتابی,
عینک مناسب,
عینک,
تفریحی,
سرگرمی,
آموزشی,
آموزنده,
عکس,
خوش تیپ شدن,
نوشته شده توسط مهدی در ساعت 17:38
فروردین ماه ایرانی
فریدون جنیدی ( شاهنامهپژوه و نویسنده)
علی دایی (بازیکن فوتبال)
محمد علی فردین (بازیگر)
مجید مجیدی (کارگردان)
محمدعلی کشاورز (بازیگر)
خسرو شکیبایی (بازیگر)
ژاله علو (بازیگر)
مریلا زارعی ( بازیگر)
بیتا فرحی (بازیگر)
پوران درخشنده (کارگردان)
علیرضا افتخاری (خواننده)
رخشان بنیاعتماد (کارگردان)
محمد رضا گلزار (بازیگر)
خشایار اعتمادی (خواننده)
فرنگی
ژوزف پولیتزر (روزنامه نگار آمریکایی)
هنری جیمز (نویسنده آمریکایی)
ونسان ونگوک (نقاش هلندی)
نیکیتا خروشچوف (نخست وزیر سابق روسیه)
تنسی ویلیامز (نویسنده آمریکایی)
چارلی چاپلین (هنرپیشه انگلیسی)
مارلون براندو (هنرپیشه آمریکایی)
بیسمارک (صدراعظم آلمان)
اردیبهشت ماه ایرانی
عمر خیام (ریاضیدان و اخترشناس)
دکتر محمّد معین (ادیب)
سیمین دانشور (شاعر)
قیصر امینپور (شاعر)
غلامحسین بنان (خواننده)
رهی معیری (شاعر)
فریماه فرجامی (بازیگر)
پرویز مشکاتیان (نوازنده)
آرش لباف (خواننده)
رضا عطاران (بازیگر)
بهنوش بختیاری (بازیگر)
آندره آغاسی (تنیسور)
همایون شجریان (خواننده)
آتوسا پور کاشیان (استاد بزرگ شطرنج)
سعید شهروز (خواننده)
پویا امینی (بازیگر)
جواد کاظمیان (فوتبالیست)
فریدون زندی (فوتبالیست)
فرنگی
اونوره دوبالزاک (نویسنده فرانسوی)
ویلیام شکسپیر (نمایشنامه نویس انگلیسی)
برتراند راسل (فیلسوف و نویسنده انگلیسی)
ولادمیر ناباکف (نویسنده روس)
یوهان برامس (آهنگساز آلمانی)
سالوادور دالی (نقاش اسپانیایی)
هری ترومن (رئیس جمهور آمریکا)
روبسپیر (انقلابی فرانسوی)
کاترین کبیر (ملکه روسیه)
الیور کرامول (رهبرانقلابی انگلیس)
نانسی عجرم (خواننده لبنانی)
ملکه الیزابت دوم (ملکه انگلیس)
هیتلر (دیکتاتور آلمانی)
زیگموند فروید (روانشناس اتریشی)
هنری فوندا (هنرپیشه آمریکایی)
گری کوپر (هنرپیشه آمریکایی)
ارسون ولز (کارگردان آمریکایی)
خرداد ماه ایرانی
عزت الله انتظامی (بازیگر)
محسن مخملباف (کارگردان)
محمدرضا شریفینیا (بازیگر)
امین حیایی (بازیگر)
رضا کیانیان (بازیگر)
جواد رضویان (بازیگر)
هادی ساعی (قهرمان تکواندو المپیک)
امامعلی حبیبی (قهرمان کشتی)
فرهاد مجیدی (فوتبالیست)
سعید نفیسی (نویسنده و شاعر)
عباس یمینی شریف (شاعر و ادیب)
جلیل شهناز (نوازنده)
محمد محیط طباطبایی (اندیشمند و روزنامه نگار)
احمدرضا عابدزاده (بازیگر و مربی فوتبال)
وحید طالب لو (فوتبالیست)
مژده شمسایی (بازیگر)
پرستو گلستانی (بازیگر)
کمند امیرسلیمانی (بازیگر)
مهناز افشار (بازیگر)
مژده شمسایی (بازیگر)
شهره لرستانی (بازیگر)
فرنگی
والت ویتمن (شاعر آمریکایی)
تامس هاردی (نویسنده انگلیسی)
فرنسواز ساگان (نویسنده فرانسویی)
یان فلمینگ (نویسنده انگلیسی)
پول گوگن (نقاش فرانسوی)
مریلین مونرو (هنرپیشه آمریکایی)
جان.اف کندی (رئیس جمهور آمریکا)
تیر ماهایرانی
سیمین بهبهانی (شاعر)
صمد بهرنگی (نویسنده)
صادق چوبک (نویسنده)
داود رشیدی (بازیگر)
عباس کیارستمی (کارگردان)
سهراب شهید ثالث (کارگردان)
روحانگیز سامینژاد (اولین هنر پیشه ی زن)
فاطمه گودرزی (بازیگر)
شادی پریدر (نخستین استاد بزرگ شطرنج بانوان ایران)
محمود فکری (فوتبالیست)
عباس مرادی (دروازه بان بزرگ)
مصطفی رحماندوست (شاعر)
نسرین مقانلو (بازیگر)
سحر ولد بیگی (بازیگر)
هدیه تهرانی (بازیگر)
رضا شفیعی جم (بازیگر)
گلشیفته فراهانی (بازیگر)
وحید هاشمیان (فوتبالیست)
نیوشا ضیغمی (بازیگر)
الناز شاکردوست (بازیگر)
فرنگی
ارنست همینگوی (نویسنده آمریکایی)
آن لیندبرگ (نویسنده آمریکایی)
ژان کوکتو (نویسنده فرانسوی)
هلن کلر (نویسنده آمریکایی)
مارک شاگال (نقاش روس)
رامبراند (نقاش هنلدی)
مارسل پروست (نویسنده فرانسوی)
ولادیمیر پوتین (رییس جمهور سابق روسیه)
اینگمار برگمن (نویسنده و کارگردان سوئدی)
لویی آرمسترانگ (نوازنده جاز آمریکایی)
راکفلر (سرمایه دار آمریکایی)ژولیوس سزار (سردار روم)
جان گلن (فضانورد آمریکایی)
جینالو لوبریجیدا (هنرپیشه ایتالیایی)
هنری هشتم (پادشاه فرانسه)
محمد داود خان (اولین رییس جمهور افغانستان)
بی نظیر بوتو (نخست وزیر پیشین پاکستان)
مرداد ماه ایرانی
محمود دولتآبادی (نویسنده)
علی حاتمی (کارگردان)
انوشیروان روحانی (آهنگساز)
عارف عارفکیا (خواننده)
شقایق فراهانی (بازیگر)
حسن جوهرچی (بازیگر)
داریوش فرضیایی”عمو پورنگ” (بازیگر)
منیرو روانیپور (نویسنده)
امین تارخ (بازیگر)
پوپک گلدره (بازیگر)
رضا صادقی (خواننده)
مهدی مهدوی کیا (فوتبالیست)
داریوش ارجمند (بازیگر)
امین زندگانی (بازیگر)
فرنگی
آلدوس هاکسلی (نویسنده آمریکایی)
جورج والتر اسکات (نویسنده اسکاتلندی)
جان گالز ورثی (نویسنده آمریکایی)
جورج برنارد شاو (نویسنده انگلیسی)
دوروتی پارکر (نویسنده انگلیسی)
کارل گوستاو یونگ (روانشناس سوئیسی)
آلفرد هیچکاک (کارگردان انگلیسی)
موسیلینی (دیکتاتور ایتالیایی)
فیدل کاسترو (رهبر انقلابی کوبا)
ناپلئون بناپارت (پادشاه فرانسه)
لوسیل بال (کمدین آمریکایی)
شهریور ماه ایرانی
مرتضی آوینی (نویسنده و کارگردان مستند)
تهمینه میلانی (کارگردان)
فریدون مشیری (شاعر)
غلامرضا تختی (ورزشکار)
قادر میزبانی (قهرمان دوچرخه سواری)
علیرضا دبیر (قهرمان کشتی)
مهدی شجاعی (نویسنده)
هوشنگ مرادی کرمانی (نویسنده)
کیومرث صابری فومنی (طنز نویس)
اکبرعبدی (بازیگر)
ا پیروز فر (بازیگر)
امین زندگانی (بازیگر)
نیکی کریمی (بازیگر)
حسام نواب صفوی (بازیگر)
مجید صالحی (بازیگر)
امیر تاجیک (بازیگر)
جواد نکونام (فوتبالیست)
حسین پناهی (بازیگر و شاعر)
شهلا ریاحی (بازیگر)
بنیامین بهادری (خواننده)
فرنگی
تئودور رایزر (نویسنده آمریکایی)
گوته (شاعر آلمانی)
دی.اچ لارنس (داستان نویس انگلیسی)
قوام نکرومه (سیاستمدار غنایی)
ملکه الیزابت اول (ملکه انگلستان)
جوزف کندی (سیاستمدار آمریکایی)
لیندون جانسون (رئیس جمهور آمریکا)
ویلیام هوارد تافت (رئیس جمهور آمریکا)
لئونارد برنشتاین (آهنگساز آمریکایی)
اینگرید برگمن (هنرپیشه سوئدی)
سوفیا لورن (هنرپیشه ایتالیایی)
الیاکازان (کارگردان آمریکایی)ه
نری فورد (مدیرکارخانه ماشین سازی)
پیتر سلرز (هنرپیشه انگلیسی)
دمیتری مدودف (رییس جمهور روسیه)
احمدشاه مسعود (فرمانده مبارزین افغانستان)
مهر ماه ایرانی
منوچهر آتشی (شاعر)
محمدرضا شَفیعی کَدکَنی (شاعر)
سهراب سپهری (شاعر)
محمد رضا شجریان (خواننده)
علی پروین (بازیکن و مربی فوتبال)
سامویل خاچیکیان (کارگردان)
ابراهیم گلستان (نویسنده و کارگردان)
علی مصفا (بازیگر)
مهتاب کرامتی (بازیگر)
پوری بنایی (بازیگر)
الهام حمیدی (بازیگر)
باران کوثری (بازیگر)
عادل فردوسی پور ( مجری تلویزیون)
گلی ترقی (نویسنده)
فرنگی
تامس ولف (نویسنده آمریکایی)
اسکار وایلد (نمایشنامه نویس ایرلندی)
گراهام گرین (نویسنده انگلیسی)
ویلیام فاکتر (نویسنده آمریکایی)
یوجین اونیل (نمایشنامه نویس آمریکایی)
تی.سی الیوت (نویسنده انگلیسی)
آیزنهاور (رئیس جمهور آمریکا)
جورج.سی اسکات (هنرپیشه آمریکایی)
بریژیت باردو (هنرپیشه آمریکایی)
سر والتر رالی (شاعر انگلیسی)
جی.بی راین (روانشناس آمریکایی)
مهاتما گاندی (رهبر ملی هند)
لویی فیلیپ (پادشاه فرانسه)
فرانتس لیست (آهنگساز مجار)
مارچلو ماسترویانی (هنرپیشه ایتالیایی)
چارلتون هستون (هنرپیشه آمریکایی)
فردریش نیچه (فیلسوف و نویسنده آلمانی)
محمد ظاهرشاه (آخرین پادشاه افغانستان)
بیل کلینتون (رییس جمهور پیشین آمریکا)
کریس دیبرگ (خواننده ایرلندی)
جیمی کارتر (رییس جمهور پیشین آمریکا)
آبان ماه ایرانی
نیما یوشیج (شاعر ایرانی)
علی تجویدی (موسیقیدان ایرانی)
آیدین آغداشلو (نقاش ایرانی)
فاطمه معتمد آریا (بازیگر)
آتنه فقیه نصیری (بازیگر)
مریم حیدر زاده (شاعر)
ویشکا آسایش (بازیگر)
علی کریمی (فوتبالیست)
شیلا خداداد (بازیگر)
احسان خواجهامیری (خواننده)
امید تاجیک (بزرگترین تاجر ایران)
فرنگی
فرانسوا میتران (رییس جمهور پیشین فرانسه )
ماری کوری (دانشمند فرانسوی)
سالک (میکروبیولوژیست آمریکایی)
پابلو پیکاسو (نقاش اسپانیایی)
ایندیرا گاندی (رهبرملی هند)
لعل نهرو (رهبرملی هند)
ماری آنتوانت (ملکه فرانسه)
مارتین لوتر (کشیش آلمانی بنیانگذار مذهب پروتستان)
رابرت کندی (سناتور آمریکایی)
چیانگ کای چک (رهبرچین)ت
ئودور روزولت (رئیس جمهور آمریکا)
شارل دوگل (ژنرال فرانسوی)
ریچارد برتون (هنرپیشه انگلیسی)
علامه اقبال لاهوری (اندیشمند و شاعر هندی)
آذر ماه ایرانی
داریوش مهرجویی (کارگردان)
علی شریعتی (اندیشمند و متفکر)
جمشید مشایخی (بازیگر)
مهتاب نصیر پور (بازیگر)
داریوش فرهنگ (کارگردان و بازیگر)
محمدتقی بهار (شاعر و سیاستمدار)
جلال آلاحمد (نویسنده)
لاله اسکندری (بازیگر)
بهاره رهنما (بازیگر)
امید زندگانی (بازیگر)
ناصر حِجازی ( بازیکن و مربی فوتبال)
علی صادقی (بازیگر)
فرنگی
مارک تواین (نویسنده آمریکایی)
بتهوون (آهنگساز آلمانی)
جان آزبرن (نویسنده انگلیسی)
وینستون چرچیل (نخست وزیر انگلیس)
فرانک سیناترا (هنرپیشه آمریکایی)
پاپ ژان پل سیزدهم (رهبر کاتولیک های جهان)
جان میلتون (شاعر انگلیسی)
دی ماه ایرانی
فردوسی (بزرگترین حماسه سرای تاریخ)
ایرج جنتی عطایی (شاعر)
فروغ فرخزاد (شاعر)
حسین الهی قمشهای (سخنور و نویسنده)
کتایون ریاحی (بازیگر)
ترانه علیدوستی (بازیگر)
فریبا کوثری (بازیگر)
ناصر عبداللهی (خواننده)
ماهایا پطروسیان (بازیگر)
حدیث فولادوند (بازیگر)
افسانه بایگان (بازیگر)
مریم زندی (عکاس)
رامبد جوان (بازیگر)
محمد رضا فروتن (بازیگر)
فرهاد مهراد (خواننده)
رضا رویگری (خواننده)
بهرام بیضایی (کارگردان)
رزیتا غفاری (بازیگر)
فرنگی
ژاندارک (زن انقلابی فرانسوی)
رودیارد کیپلینگ (نویسنده انگلیسی)
لویی پاستور (شیمیدان فرانسوی)
ادگار آلن پور (نویسنده آمریکایی)
کارل سند برگ (شاعر آمریکایی)
آلبرت شوایتزر (پزشک و فیلسوف فرانسوی)
یوهان کپلر (ستاره شناس آلمانی)
بنجامین فرانکلین (نویسنده و سیاستمدار آمریکایی)
مائوتسه تونگ (رهبر انقلابی چین)
هنری ظمیلر (نویسنده آمریکایی)
ایزاک نیوتن (دانشمند انگلیسی)
ریچارد نیکسون (رئیس جمهور سابق آمریکا)
مارتین لوترکینگ (رهبرسیاهان آمریکا)
اواگاردنر (هنرپیشه آمریکایی)
همفری بوگارت (هنرپیشه آمریکایی)
جبران خلیل جبران (اندیشمند و شاعر لبنانی)
حامد کَرزی (رییس جمهور افغانستان)
بهمن ماه ایرانی
خسرو گلسرخی ( شاعر و مبارز)
صادق هدایت (نویسنده)
سیروس قایقران (فوتبالیست)
محمود فرشچیان (مینیاتوریست)
علی نصیریان (بازیگر )
علیرضا خمسه (بازیگر )
علیرضا عصار (خواننده)
تورج نگهبان (ترانه سرای)
افشین قطبی (مربی فوتبال)
احسان حدادی (پرتابگر دیسک)
شهاب حسینی (بازیگر)
سمیرا مخملباف (کارگردان)
رویا نونهالی (بازیگر)
شَهرنوش یپور (نویسنده)
بزرگ علوی ( نویسنده)
فرنگی
ادیسون (مخترع آمریکایی)
گالیله (دانشمند ایتالیایی)
فرانسیس بیکن (فیلسوف انگلیسی)
چارلز داروین (طبیعیدان انگلیسی)
لنگستن هیوز (نویسنده آمریکایی)
سامرست موآم (نویسنده انگلیسی)
چارلز دیکنز (نویسنده انگلیسی)
پرلمان (نویسنده آمریکایی)
پل نیومن (هنرپیشه آمریکایی)
کیم نواک (هنرپیشه آمریکایی)
کلارک گیبل (هنرپیشه آمریکایی)
جیمز دین (هنرپیشه آمریکایی)
فرانکلین روزولت (رئیس جمهور سابق آمریکا)
آبراهام لینکلن و رونالد ریگان(روسای جمهور سابق آمریکا)
ملک عبدالله دوم (پادشاه اردن)
دمیتری مندلیف (شیمیدان روس)
اسفند ماه ایرانی
ایرج نوذری (بازیگر)
پروین اعتصامی (شاعر)
هوشنگ ابتهاج (شاعر)
مرجانه گلچین (بازیگر)
لیلا فروهر (خواننده)
عمران صلاحی (نویسنده)
فرنگی
میکل آنژ (نقاش ایتالیایی)
ریمسکی کرساکف (آهنگساز روسی)
فردریک شوپن (آهنگساز فرانسوی)
اوگوست رنوار (نقاش فرانسوی)
جان اشتاین بک (نویسنده آمریکایی)
ادوارد آلبی (نمایشنامه نویس آمریکایی)
الیزابت تیلور (هنرپیشه آمریکایی)
جورج واشنگتن (رئیس جمهور سابق آمریکا)
ویکتور هوگو (نویسنده فرانسوی)
میخائیل گورباچف (آخرین رییس جمهور شوروی)
:: موضوعات مرتبط:
سرگرمی ها،
مطالب آموزنده،
،
:: برچسبها:
takbak,
شخصیت های معروف ماه ها,
تکبال,
متولدین ماه ها,
تک بال,
سرگرمی,
تفریحی,
نوشته شده توسط مهدی در ساعت 14:41
در این مطلب سراغ تعدادی از ستارگان متاهل سینما و تلویزیون رفتیم و از آنها پرسیدیم چه چیزی روی کارت عروسیشان نوشتهاند. در این میان بعضیها هم بودند که اصلا عروسی نگرفته بودند، بعضیها هم ترجیح داده بودند مهمانانشان را شفاهی دعوت کنند و از کارت استفاده نکرده بودند. ما صحبتهای این دوستان را که خالی از لطف هم نبود در بخشی از همین مطلب آوردیم. با ما و این چهرههای خوشبخت همراه باشید.
امیر جعفری
من و همسرم ریما رامین فر ۸سال نامزد بودیم. بنابراین دلیلی نداشت بعد از این همه وقت عروسی بگیریم. در نتیجه کارت عروسی هم نداشتیم. نه من کت و شلوار دامادی پوشیدم و نه ریما لباس عروسی.
فرناز رهنماکارت عروسی ما یک کارت ساده به شکل قاب بود که من سادگی آن را خیلی دوست داشتم. روی آن هم فقط ساده و صمیمانه نوشته بودیم: «حضور شما موجب خوشحالی ماست.»
رضا داوودنژاد
کارت عروسی ما خیلی متفاوت و خاص بود. روی کارت ما هیچ چیز نوشته نشده بود جز اسمهایمان، رضا داوودنژاد و غزل بدیعی بهاضافه تاریخ عروسی؛ همین و تمام. کارتمان هم شکل یک پازل بود. روز عروسی تیمی بسیج شدند و با همه مهمانها تماس گرفتند و آدرس محل عروسی را به آنها گفتند.
حمیرا ریاضی
کارت عروسی من بسیار ساده بود و روی آن نوشته بودیم: «کاروانی آمد… بارش لبخند…» شعری از سهراب سپهری است.
نیوشا ضیغمی
ما کارت عروسی نداشتیم، بهخاطر اینکه مراسم عروسیمان بسیار کوچک و خانوادگی بود، بنابراین ترجیح دادیم مهمانان عروسی کوچکمان را تلفنی و شفاهی دعوت کنیم و کار به کارت و این چیزها نکشید.
پژمان بازغی
ما کارت عروسی نداشتیم. فکر کردیم ممکن است در چاپخانه آدرس محل عروسی لو برود و به این ترتیب آسایش و امنیت مهمانانمان خدشه دار شود. به همین دلیل بیخیال کارت عروسی شدیم.
مریم امیرجلالی
من ۲۹ بهمن سال ۴۹ روز عیدغدیر ازدواج کردم. آن زمان عروسیها خیلی ساده بود. مثل الان نبود که هزارتا چشم و هم چشمی و تجملات باشد. من سفره عقدم را خودم چیدم. سفره عقد خودم که سهل است حتی سفره عقد دخترم را هم که سالها بعد بود (سال ۷۳) خودم چیدم. کارت عروسی هم نداشتم. همه مهمانها را حضوری یا تلفنی دعوت کردیم. عروسی ساده و کوچکی بود. اصلا کارت عروسی هم مثل الان از واجبات عروسی نبود.
حدیث فولادوند چون مهمانان عروسی ما بسیار محدود بودند تصمیم گرفتیم کارت عروسی نداشته باشیم. ما مهمانانمان را حضوری یا تلفنی دعوت کردیم.
کمند امیرسلیمانی
عروسی ما کارت نداشت. کلا چندتا از رسومات مرسوم عروسی بود که من به آنها اعتقاد و علاقهای نداشتم. یکی هم همین کارت عروسی بود. یکی دیگر هم تزئین و گل زدن ماشین عروس بود که از هر دو پرهیز کردم. من به اینها و چندتا چیز دیگر اعتقادی نداشتم و استفاده هم نکردم. ما مهمانان عروسیمان را تلفنی یا حضوری دعوت کردیم.
ویشکا آسایش
من عروسی نگرفتم که کارت عروسی داشته باشم. آن زمان با مراسم عروسی و همه این تجملات بیمورد آن مثل کارت و … مخالف بودم. البته الان هم هنوز با بریز و بپاش بیمورد و تجملات مخالف هستم. من فقط عروسیهای ساده و صمیمانه را دوست دارم.
مائده طهماسبی
ما جزو آن افرادی هستیم که نه عروسی گرفتیم و نه کارت عروسی داشتیم. آن زمان که ما ازدواج کردیم جوانها خیلی آرمانگرا بودند، ما هم جزو آن نسل آرمانگرایی بودیم که سعی میکردیم همه چیز زندگیمان در نهایت سادگی باشد و اصلا چیزهایی مثل عروسی را تجملات میدانستیم که باید از آنها پرهیز کرد، اما جالب است نسل بعد از ما هر روز بیشتر از روز قبل درگیر همین تجملات شدند.
شبنم قلیخانی من از بچگی مثل خیلی از دختربچهها عاشق مراسم عروسی بودم. البته عروسی خودم خیلی ساده و به دور از تجملات بود. کارت عروسیمان را همسرم طراحی کرد و روی آن شعری از فریدون مشیری را نوشتیم:
« تنها نگاه بود و تبسم میان ما تنها نگاه بود و تبسم. گاهی که سینههایمان چون کوره میگداخت دست تو بود و دست من – این دوستان پاک- که از شوق سر به دامن هم میگذاشتند وزین پل بزرگ – پیوند دستها- دلهای ما هم به خلوت هم راه داشتند.» و البته در پایان نوشتیم: «خواهشمندیم از آوردن هرگونه دوربین خودداری کنید.»
شیلا خداداد
ما روی کارت عروسی مان جمله خیلی سادهای نوشته بودیم. کارت با «در پرتو مهر یزدان پاک» شروع میشد و در ادامه بود: «در انتظاریم/ با گل وجود خود، محفل آرای سرور ما باشید… شیلا و فرزین». من این متن را از بین چند متنی که دیده بودم انتخاب کردم.
رزیتا غفاری
ما روی کارتمان نوشته بودیم: «دستهای منتظرمان سرانجام با عشقی به پاکی آب و با ایمانی به تزاید خاک خوشبختی را میسازد، عزم آن داریم که در خانه کوچکمان نگهش داریم.»
زیبا بروفه
کارت ما یک نقاشی کارتونی بود که خودمان کشیده بودیم. متاسفانه جمله روی آن را یادم نیست. بههرحال نزدیک ۱۷ سال از ازدواج ما گذشته است، اما خودمان خیلی کارتمان را دوست داشتیم؛ فکر میکنم مهمانان هم خوششان آمد.
شقایق دهقان
ما کارت عروسی داشتیم اما هیچ چیز خاص و ویژهای روی آن ننوشتیم. همان جملات مرسوم و عادی که تشریف بیاورید و ما را خوشحال کنید و… . شاید باورتان نشود اما نه تنها یادم نمیآید روی کارتمان چه نوشته بودیم، حتی یادم نمیآید عروسیمان چه روزی بود! میدانم شهریور بود اما یادم نیست چندم شهریور بود. برای اینکه این چیزها از همان اول اصلا برای من و محراب اهمیت نداشت.
سپند امیرسلیمانی
کارت عروسی ما آن چیزی که به معنای متعارفش در ذهنتان میآید، نبود. ما یک کارت ویژه و متفاوت طراحی کردیم. کارت ما یک تخته شاستی مستطیلی شکل بود که دوتا عکس روی آن چسبانده بودیم. عکسهای دو نفرهای از من و همسرم. هر دو عکس هم فانتزی و شیطنتآمیز بودند. عکس بالایی که تاریخ قبل از ازدواجمان را داشت همسرم آرام نشسته بود و من شاد و خندان، شیطنت میکردم. عکس پایینی که تاریخ بعد از ازدواجمان خورده بود من آرام و مظلوم نشسته بودم و همسرم خندان و شاد، شیطنت میکرد. در کنار این عکسها ۵ بیت شعر هم بود که مضمون آن این بود که در مراسم ما شرکت کنید اما برای هر نفر از مهمانان یک بیت شعر ویژه آن مهمان هم گفته بودیم. یعنی همه ابیات جز بیت چهارم که برای هر نفر متفاوت و مناسب با آن آدم بود، مثل هم بودند. من یک شب تا صبح بیدار نشستم و این شعرها را مخصوص هر نفر نوشتم. برای پیرها مناسب سن و احترامشان و برای جوانها هم مناسب حال و هوای جوانی شعر گفتیم. بیت آخر هم این بود که : چند ساعت بیا پیش ما بشین/ جون مادرت بیخیال دوربین
:: موضوعات مرتبط:
سرگرمی ها،
دنیای بازیگران،
ازدواج،
کارت عروسی،
،
:: برچسبها:
takbal,
عکس بازیگران,
کارت عروسی,
عروسی بازیگران,
تکبال,
کارت عروسی بازیگران,
سپند امیرسلیمانی,
شقایق دهقان,
زیبا بروفه,
رزیتا غفاری,
شیلا خداداد,
شبنم قلیخانی,
مائده طهماسبی,
ویشکا آسایش,
کمند امیرسلیمانی,
مریم امیرجلالی,
پژمان بازغی,
نیوشا ضیغمی,
تک بال,
حمیرا ریاضی,
رضا داوودنژاد,
امیر جعفری,
فرناز رهنماکارت,
,
نوشته شده توسط مهدی در ساعت 23:52
پرونده اش را زیر بغلش گذاشتند و بیرونش کردند.
ناظم با رنگ قرمز و چهره بر افروخته از عصبانیت فریاد کشید، بهت گفته باشم تو هیچی نمی شی، هیچی...
مجتبی نگاهی به همکلاسی هایش انداخت، آب دهانش را قورت داد و خواست چیزی بگوید، اما سرش را پایین انداخت و رفت.
برگه ی امتحان مجتبی دست به دست معلمان چرخید و اشک و خنده با یکدیگر تلفیق شد.
امتحان ریاضی پایان سال:
سوال: یک مثال برای مجموعه ی تهي نام ببرید؟
جواب: مجموعه ی آدم های خوشبخت فامیل ما
سوال: عضو خنثی در جمع کدام است؟
جواب: حاج محمود آقا، شوهر خاله ی ریحانه که بود و نبودش در جمع خانواده هیچ تأثیری ندارد و گره ای از کار هیچ کس باز نمی کند.
سوال: خاصیت تعدی در رابطه ها چیست؟
جواب: رابطه ای که موجب پینه بستن پدرم، بیماری لاعلاج مادرم و گرسنگی همیشگی ماست.
سوال: نامساوی را تعریف کنید؟
جواب: یعنی رابطه ما با آنها از ما بهتران، اصلا نامساوی که تعریف و تمجید ندارد، الهی که نباشد.
سوال: خاصیت بخش پذیری چیست؟
جواب: همان خاصیت پولداری است آقا که اگر داشته باشی در بخش بیمارستان پذیرش می شوی و گرنه مثل خاله سارا بعد از جواب کردن دکترها در راه خانه می میری.
سوال: کوتاهترین فاصله بین دو نقطه چیست؟
جواب: خط فقر، که تولد لیلا خواهرم را، بلافاصله به مرگش متصل کرد.
معلم دیگر ادامه نداد برگه را تا کرد و در جیب خود گذاشت.
مجتبی که دیگر دم در حیاط مدرسه رسیده بود گفت: راست گفتید که هیچی نمی شوم .... هیچی....
بعد در مدرسه را بوسید و برای همیشه پشت در گم شد.
:: موضوعات مرتبط:
سرگرمی ها،
داستان،
،
:: برچسبها:
تک بال,
داستان,
سرگرمی,
تفریح,
اخراج ازمدرسه,
تکبال,
امتحان ریاضی,
نوشته شده توسط مهدی در ساعت 23:44
ياد دوران كودكي بخيرروزهايي كه داستان دخترك كبريت فروش را از مادربزرگم مي شنيدم،داستان دخترک کبریتفروش فقیری که در سرمای شب سال نو سعی دارد تا کبریتهایش را به مردم بفروشد اما کسی به او توجهی نمیکند
گذشت و گذشت و بسيار گذشت ، روزگاران سپري شد،علم و تكنولوژي پيشرفت كرد
به موازات پيشرفت تكنولوژي و از سوي ديگر افزايش مشكلات اقتصادي ، مشاغل كاذب هم تغيير ماهيت دادند و به قول امروزي ها آبديت شدند.چند روز پيش با يكي از اين مشاغل كاذب آبديت شده روبرو شدم،البته اين بار نه كبريتي در كار بود و نه سرمايي...
اينبار جاي كبريت را فيش نوبت بانكي و جاي سرما را هواي مطبوع داخل بانك گرفته بود.
قضيه از اين قرار است كه وقتي وارد بانك شدم با صف عريض و طويلي مواجه بودم كه ابتدايش پيدا بود و انتهايش نا پيدا...
به اطراف نگاه ميكردم تا انتهاي صف را پيدا كنم و نفري به نفرات اين صف طولاني بيفزايم كه پسر جواني به آرامي نزديك شد و زير لفظي گفت : ميخواهي كارت زودتر راه بيفتد؟با تعجب نگاهي به او كردم و گفتم چطور؟ فيش نوبت بانكي را كه تنها سه نفر به نوبتش باقي مانده بود را نشانم داد و گفت اينطور!!! فقط كمي خرج دارد!!!
به قول معروف تازه دو هزاريم افتاد كه ماجرا از چه قرار است! گفتم خرجش چقدر است؟گفت: دو هزار تومان! لبخندي زدم و گفتم حالا نميشود به ما هزار تومان تخفيف بدهي؟
گفت:چرا ! اتفاقا فيش هزار توماني هم دارم! فقط نوبتش ديرتر ميرسد و ۱۵ نفري به نوبتش مانده! ۵۰۰ توماني اش هم هست كه ۲۵ نفري به نوبتش مانده!
شم خبرنگاري ام گل ميكند و چند سوال از او ميپرسم...
از او ميپرسم كه شغلش چيست؟ پوزخندي ميزند و ميگويد همين ديگر!!!
ميپرسم هر روز اينجايي؟ ميگويد نه! هر روز به يكي از شعبات و يا ادارجات شلوغ مركز شهر ميروم!اينطوري كمتر جلب توجه ميكنم!
ميگويد از صبح كه وارد بانك ميشود چد فيش ميگيرد و اين كار را به تناوب در طول روز انجام ميدهد و با طولاني شدن صف آنها را به نفرات مياني يا انتهايي صف ميفروشد...
از درآمدش هم ميپرسم كه مبلغش را نميگويد اما ميگويد گذران امور ميكند....
ميگويد فعلا مجرد است و فعلا دخلش به خرجش ميرسد....
پس از اين همه صحبت فيشي كه دو نفر به نوبتش مانده بود سوخت ميشود،احساس گناه ميكنم و يك فيش دو هزار توماني كه پنج نفر بيشتر به نوبتش نمانده از او ميخرم...
پس ازاين هم كه در صف مي ايستم او را از دور نظاره ميكنم ، در همان چند دقيقه چند فيش ديگر را به فروش ميرساند...
اين هم شغل اوست ديگر!!!
چه كسي ميداند ! شايد ما براي فرزندان و نوه هايمان به جاي قصه دخترك كبريت فروش قصه پسرك فيش فروش را تعريف كنيم... شايد...
:: موضوعات مرتبط:
سرگرمی ها،
داستان،
،
:: برچسبها:
تک بال,
دخترک کبریت فروش,
سرگرمی,
داستان,
پسرک فیش فروش,
نوشته شده توسط مهدی در ساعت 23:37
گروهی از خرافات مثبت، منفی و خنثی هستند و تنها یک دسته ی به خرافات سیاه در زبان قدیم شهرت دارند، که یکی از آن ها نفرین است.
نفرین اگر چه در فکر عصرهای جدید رنگ و بویی کاملا خرافی دارد ولی بعضی اوقات این حرف از قالب خود بیرون آمده و عملی مي گردد.
شواهد این حرف را می توان در دنیا یافت که نظیر آن مثل نفرین الماس معروف به هوپ، نفرین مقبره ی خائن فرعون جوان مصر، نفرین خانواده ی براندون لی وجود دارد.
مردمان اروپا که حال باوری بر این موضوع ندارند خوب است گاهی بر سر قبر ویلیام شکسپیر شاعر و نمایشنامه نویس انگلیسی سر بزنند و بخوانند که روی سنگر مزارش این چنین نوشته شده است:دوست عزیز به خاطر عیسی مسیح خاک این آرامگاه را حفر نکن، کسی را که به این سنگها کاری نداشته باشد دعا می کنم و نفرین من بر آن کسی باد که بخواهد استخوانهای مرا جا به جا کند....
خوب است بدانید که در بعضی از جوامع به نفرین اعتقاد دارند که بر اثر آن از پای در می آیند....
پزشکان در این رابطه پس از مطالعاتی دریافتند که این حالت تاناتومی نیا یعنی جنون ترس از مرگ نام دارد.
زماني شخصی به این باور می رسد و اطرافیان نیز باورش یکی می شوند ،به مدت زیادی نمی کشد که خودش موجب زمین گیر شدنش می شود، در نهایت در پشت پرده ي تمامی این داستان های واقعی که تنها دوری زمانش آن را برای باور سخت کرده است، رازهایی نهفته است ولی بدانید که اگر به نفرین اعتقاد نداشته باشید و پا در راه مستقیم گذارید هیچ نفرینی به شما آسیب نخواهد رساند.
:: موضوعات مرتبط:
سرگرمی ها،
مطالب آموزنده،
،
:: برچسبها:
تکبال,
نفرین,
خرافات,
جادو,
تک بال,
سرگرمی,
جالب,
آموزنده,
نوشته شده توسط مهدی در ساعت 23:27
خداوند به هر پرنده ای دانه ای می دهد، ولی آن را داخل لانه اش نمی اندازد .
درباره ی درخت در خصوص ثمره اش قضاوت می کنید نه بر اساس برگهایش.
انسان هیچ زمانی بیشتر از آن موقع خود را گول نمی زند که فکر می کند مردم را فریب داده است.
وقتی کسی خیال کرد که دیگر هیچ گونه نیازی به پیشرفت ندارد،باید گور خودش را آماده کند.
کسانی که در انتظار زمان نشسته اند به طور حتم آن را از دست خواهند داد.
کسی که در آفتاب سوزان زحمت کشد ،اکنون حق دارد در سایه ی خنکای درختی بنشیند.
شکست خوردن درسی است که راه و روش شکست دادن را به انسان می آموزد.
اگر خود را برای آینده آماده سازید به زودی متوجه می شوید که متعلق به گذشته هستید.
هر که با بدان نشیند،اگر طبیعت ایشان را هم نگیرد، به طریقت ایشان متهم گردد.
اگر همان کاری را انجام دهید که همیشه انجام می دادید، همان نتیجه ای را می گیرید که همیشه می گرفتید.
افراد موفق کارهای متفاوت انجام نمی دهند، بلکه کارها را بگونه ای متفاوت انجام می دهند.
کار بزرگ و جود ندارد، به شرطی که آن را به کارهای کوچکتر تقسیم کنیم، انسان همان می شود که اغلب به آن فکر می کند.
هرکس آنچه را که دلش می خواست بگوید، آنچه را که دلش نمی خواهد می شنود...
صاحب اراده، فقط پیش مرگ زانو می زند، و آن هم در تمام عمر پیش از یک مرتبه نیست...
:: موضوعات مرتبط:
جوک واس ام اس،
سایر،
سرگرمی ها،
مطالب آموزنده،
،
:: برچسبها:
takbal,
رازهای موفقیت,
مطالب آموزنده,
سرگرمی,
تفریحی,
تک بال,
پیروزی,
شکست,
تکبال,
امید,
موفقیت,
تفکر,
رازهای موفقیت,
افرادموفق,
اسرارموفقیت,
|
|
|